تغیر مسیر یافته از - فضیلت فقرا
زمان تقریبی مطالعه: 13 دقیقه
 

شرافت فقر





در روایات اسلامی، فقر (فی نفسه) نسبت به غنا افضل شمرده شده است و اخبار زیادی در ستایش آن وارد شده است.


۱ - روایات فضیلت فقر



اقسام فقر، اگر چه - همچنان که - دانستی مختلف‌اند و لیکن صفت فقر «فی نفسه» نسبت به غنا افضل است. و اخبار در ستایش آن بسیار است.

۱.۱ - احادیث از پیامبر خدا


حضرت رسول (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمودند که: «بهترین این امت، فقرای ایشان‌اند».
[۱] زبیدی، مرتضی، اتحاف السادة المتقین، ج۹، ص۲۷۵.

و فرمود: «پروردگارا! مرا زندگانی و مردن درویشان ده. و در زمره ایشان مرا محشور گردان».
[۲] متقی هند، علی بن حسام، کنز العمال، ج۶، ص۴۷۰، خ ۱۶۵۹۲.

و فرمود که: «زینت فقر از برای مؤمن بیشتر است از لجام از برای اسب».
یعنی همچنان که لجام، اسب را از ورطه‌های هلاکت نگاه می‌دارد، فقر نیز مؤمن رااز آن بهتر از فساد محافظت می‌کند.
«شخصی از حضرت رسول (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از فقر سؤال کرد. حضرت فرمود: خزینه‌ای است از خزاین خدا. بار دوم بپرسید. فرمود: کرامتی است از خدا. بار سوم بازپرسید. فرمود: چیزی است که: نمی‌دهد خدا آن را مگر به پیغمبر مرسل، یا مؤمنی که در نزد خدا کریم باشد».
و فرمود که: «در بهشت غرفه‌ای است از یک دانه یاقوت سرخ، که اهل بهشت نگاه به آن می‌کنند، چنان که اهل زمین به ستارگان نظر می‌کنند. داخل آنجا نمی‌شود مگر پیغمبر فقیر، یا مؤمن فقیر».
از آن حضرت مروی است که: «در روز قیامت فقرای امت من از قبر بر نخواهند خواست مگر با جامه‌های سبز. و گیسوان ایشان به در و یاقوت بافته شده خواهد بود. و عصاهائی از نور در دست خواهند داشت. و بر منبرها نشسته خواهند بود. چون پیغمبران ایشان را ببینند گویند: اینها ملائکه‌اند. و ملائکه ایشان را بینند گویند: پیغمبران‌اند. ایشان گویند: ما نه پیغمبریم و نه ملک، بلکه طایفه‌ای از فقرای امت محمدیم. گویند: شما به چه عمل به این مرتبه رسیدید؟ ایشان جواب دهند که: ما اعمال بسیار نداشتیم، و روزها به روزه و شبها به عبادت نگذراندیم و لیکن نماز پنجگانه خود را به جا آوردیم. و چون نام محمد را می‌شنیدیم اشکها بر رخسارهای خود فرو می‌ریختیم».
و حضرت پیغمبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود که: «خدا با من تکلم کرد و فرمود: ‌ای محمد! من هرگاه بنده‌ای را دوست داشته باشم سه چیز به او عطا می‌کنم: دل او را محزون می‌کنم. و بدن او را بیمار می‌کنم. و دست او را از مال دنیا خالی می‌گردانم. و هر گاه بنده‌ای را دشمن داشته باشم سه چیز به او می‌دهم: دل او را شاد و مسرور می‌کنم. و بدنش را صحیح می‌گردانم. و دست او را از اموال دنیویه پر می‌کنم».
و فرمود که: «مردم همه مشتاق بهشت‌اند، و بهشت مشتاق فقرا است».
و مروی است که: «فردای قیامت جمله زهاد و عباد از تقصیر طاعت خود عذر خواهند. و حق تعالی از فقرا عذرخواهی کند و فرماید: ‌ای بنده من! دنیا را به تو ندادم نه از این جهت بود که دنیا به تو حیف بود بلکه از آن جهت بود که تو به دنیا حیف بودی.
دنیات نداده‌ام نه از خواری توست
کونین فدای یک نفس زاری توست
هر چند دعا کنی اجابت نکنم
زیرا که مرا محبت زاری توست
برخیز و بر صفوف اهل قیامت بگذر و هر که را که بینی بر تو حقی داشته باشد و در دنیا بر تو اکرامی کرده باشد دست او را بگیر و با خود به بهشت بر».
و فرمود که: «بسیار با فقرا آشنائی کنید و بر ایشان حق خود را ثابت کنید، که از برای ایشان دولتی خواهد بود. شخصی عرض کرد که: چه دولتی از برای ایشان خواهد بود؟ فرمود که: در روز قیامت به ایشان خطاب خواهد رسد که: نگاه کنید هر که شما را قرص نانی، یا شربت آبی، یا جامه‌ای داده باشد دست او را بگیرید و به بهشت برید».
[۱۱] زبیدی، مرتضی، اتحاف السادة المتقین، ج۹، ص۲۷۹.

و فرمود که: «اگر می‌خواهید ببینید پادشاهان را، نظر کنید به ضعیفان خوار ژولیده موی غبار آلوده، که دو جامه کهنه بر خود پیچیده‌اند، نه ایشان را کسی می‌شناسد و نه ایشان کسی را می‌شناسند».
[۱۲] غزالی، محمد بن محمد، احیاء علوم العلوم، ج۴، ص۱۷۱.

از آن حضرت مروی است که: «چون زمانی بیاید که مردم فقرای خود را خوار و دشمن دارند و به تعمیر دنیا مشغول شوند و به جمع درهم و دینار رو آورند، خدا ایشان را به چهار چیز مبتلا می‌کند: قحط. و خوف از سلطان. و خیانت حکام. و تسلط دشمنان».
[۱۴] غزالی، محمد بن محمد، احیاء علوم العلوم، ج۴، ص۱۷۱.


۱.۲ - احادیث از اهل بیت


از اهل بیت (علیهم‌السّلام) مروی است که: «اگر خدا بنده‌ای را دوست داشته باشد او را مبتلا می‌کند، و چون محبت او بیشتر شد، اهل و عیال و دولت و مال را از او می‌گیرد».
و از حضرت امام جعفر صادق (علیه‌السّلام) مروی است که: «از برای شیعیان خالص در دولت اهل باطل نیست، مگر به قدر قوت، اگر چه از مشرق به مغرب روند و از مغرب به مشرق، که زیادتر از قوت عایدشان نخواهد شد».
و نیز از آن حضرت مروی است که: «فقرای مؤمنین چهل هزار هزار سال پیش از اغنیا در روضه‌های بهشت سیر خواهند کرد. و مثل این، مثل دو کسی است که: به آبدارخانه‌ای بگذرند و یکی را ببینند که هیچ ندارد، بگویند: او را روانه کنید. دیگری را ببینند که از مال مملو است بگویند او را نگاه دارید».
و آن حضرت فرمود که: «چون روز قیامت شود خدا می‌فرستد به نزد فقراء مؤمنین، مانند کسی که عذرخواهی کند. و پیغام می‌دهد که به عزت خودم سوگند که: من شما را در دنیا فقیر نکردم از خواری و بی قدری شما، و هر آینه امروز خواهید دید که چه با شما می‌کنم. پس نظر کنید به هر که در دنیا به شما نیکی کرده باشد دست او را بگیرید و داخل بهشت کنید. شخصی از فقرا عرض خواهد کرد که: پروردگارا! اهل دنیا در دنیا زنان متعدد گرفتند و لباسهای فاخر پوشیدند و طعامهای لذیذ خوردند و در خانه‌های رفیع نشستند و اسبان راهوار سوار شدند، به ما امروز نیز مثل ایشان عطا کن. خطاب پروردگار رسد که: امروز از برای تو و هر یک از شما هفتاد برابر آن چیزی است که به اهل دنیا دادم، از روزی که دنیا خلق شده تا روزی که منتهی شد».
روزی آن حضرت به بعضی از اصحاب خود فرمودند که: «آیا داخل بازار می‌شوی؟ و آیا می‌بینی که میوه یا چیز دیگر که آن را می‌فروشند و تو آن را خواهی و قدرت بر خریدن آن نداشته باشی؟ عرض کرد: بلی. فرمود: آگاه باش که از برای تو به عوض هر چه می‌بینی و نمی‌توانی بخری یک حسنه است».
و از حضرت کاظم (علیه‌السّلام) مروی است که: «خدای تعالی می‌فرماید که: من غنی را غنی نکردم به جهت کرامتی که بر من داشت، و فقیر را فقیر نکردم به سبب خواری که در نزد من داشت، بلکه غنا و فقر چیزی است که: به آن اغنیا و فقرا را امتحان می‌کنم. و اگر فقرا نبودندی اغنیا مستوجب بهشت نگشتندی».
و حضرت امام رضا (علیه‌السّلام) فرمود که: «هر که ملاقات کند فقیر مسلمی را و بر او سلام کند به خلاف سلامی که به غنی می‌کند، ملاقات خواهد کرد خدا را در روز قیامت در حالتی که بر او غضبناک باشد».

۲ - فقر در کلام حکما و بزرگان



لقمان پسر خود را وصیت می‌نمود، گفت: «ای فرزند! کسی را به جامه کهنه، حقیر نشماری، که خدای تو و او یکی است».
[۲۳] غزالی، محمد بن محمد، احیاء علوم العلوم، ج۴، ص۱۷۲.

منقول است که: «شخصی به نزد یکی از بزرگان دین رفت و گفت: دعائی در حق من کن، که محتاجم و عیالمند، و عیال من به من ایذاء می‌رساند. آن شخص بزرگ گفت که: هر وقت عیال تو گوید: نه آرد داریم و نه نان. تو آن وقت دعا به من کن که دعای تو در آن وقت بهتر است از دعای من. پس هان ای فقیر مسکین! قدر این صفت را بدان واز آن اندوهناک مباش، که دو روزه فانی به هر نحو که باشد خواهد گذشت و تا چشم برهم زنی وقت کوچ غنی و فقیر یکسان‌اند».
شنیده‌ایم که محمود غزنوی شب دی
شراب خورد و شبش جمله در سمور گذشت («شب سمور» به شبی گویند که: به بی خوابی و افسانه سپری شده باشد (اینجا کنایه از مستی و خوشی است))
گدای گوشه نشینی لب تنور گرفت
لب تنور بر آن بینوای عور گذشت (لخت و برهنه)
علی الصباح بزد نعره‌ای که‌ای محمود
شب سمور گذشت و لب تنور گذشت
جانا دنیا چون «برق خاطف» (آنچه که چشم را خیره کند) در گذر است. و لحظه‌ای آن را توقف نیست. به لقمه نانی سیری، و به شربت آبی سیراب. چنان تصور کن که در آنچه از عمر تو گذشته است تمام اموال دنیا از تو بود، و همه نعمتها را صرف نمودی، ببین حال تو با آن فقیری که به نان جوی قناعت کرد چه تفاوت دارد؟ و آینده را هم که نمی‌دانی چه نوع خواهد بود.
در حدود ری یکی دیوانه بود
سال و مه کردی به کوه و دشت گشت
در تموز (نام یکی از ماههای رومی بین حزیران و آب. و به معنی: تابستان نیز هست) و دی به سالی یک دو بار
جانب شهر آمدی از سوی دشت
گفتی ای آنانکه تان آماده بود
گاه قرب و بعد از این زرینه طشت
توزی (پارچه نازک و شبکه دار) و کتان (گیاهی است که ساقه آن دارای الیافی است که از آنها در نساجی استفاده میکنند و پارچه‌های براق و مرغوب از آنها تهیه می‌کنند) به گرما پنج و شش
قاقم («قاقم» حیوان گوشتخواری است که پوست آن سفید و بسیار گرم است و از آن لباس تهیه کرده و بزرگان می‌پوشند) و قندر، («قندر» جانور پستانداری است که موهای بدنش زیباست و به جهت استفاده از پوستش آن را شکار می‌کنند) به سرما هفت و هشت
راحت هستی و رنج نیستی
بر شما بگذشت و بر ما هم گذشت
بلکه باید فقیر، در نهایت خوشنودی و شادی باشد، که از آفات مال و غنا بر کنار، و از حساب روز شمار فارغ البال است. و خداوند عالم خود از او عذر خواهد خواست.
و در اخبار وارد است که: «دوست‌ترین بندگان نزد خدا، فقیری است که: به روزی خود قانع، و از خدای خود راضی باشد».
[۲۵] غزالی، محمد بن محمد، احیاء علوم العلوم، ج۴، ص۱۷۲.

بلکه حضرت پیغمبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود که: «احدی افضل از فقیر نیست، هر گاه از خدا راضی باشد».
[۲۷] غزالی، محمد بن محمد، احیاء علوم العلوم، ج۴، ص۱۷۳.

و از آن حضرت مروی است که: «خدای تعالی در روز قیامت خواهد فرمود که:
کجایند برگزیدگان خلق من؟ ملائکه عرض کنند: پروردگارا! ایشان کیستند؟ خطاب رسد که: فقرای مسلمین، که به داده من قانع، و به قضای من راضی بودند. ایشان را داخل بهشت کنید. پس ایشان به بهشت در آیند و به عیش و عشرت بگذرانند و مردمان گرفتار محاسبه خود باشند».
[۲۹] غزالی، محمد بن محمد، احیاء علوم العلوم، ج۴، ص۱۷۳.

و فرمود که: «هیچ غنی و فقیری نیست مگر اینکه در روز قیامت آرزو خواهد کرد که کاش در دنیا زیاده از قوت خود را نداشتندی».
[۳۱] غزالی، محمد بن محمد، احیاء علوم العلوم، ج۴، ص۱۷۲.
(قریب به این مضمون در بحارالانوار آمده است.)
و این، به سبب فایده فقر، و مرتبه فقرا خواهد بود، که بر ایشان معلوم خواهد شد.
اندر آن سر برهنه جمعی را
بر سر از عرش سایبان بینی
و اندر آن پا برهنه قومی را
پای بر فرق فرقدان بینی (تثنیه «فرقد» نام دو ستاره نزدیک قطب شمالی)
بلکه فقیری که به فقر خود راضی، و به هر چه گذرد شاکر باشد، در دنیا نیز به راحت می‌گذراند. نه او را بیم از سلطان و وزیر، و نه امید از شاه و امیر. نه زحمت جمع مال، و نه تصدیع حفظ آن. پادشاهی است به صورت گدا، و گدائی است در حقیقت پادشاه.
اگرت سلطنت فقر ببخشند‌ای دل
کمترین ملک تو از ماه بود تا ماهی
خشت زیر سر و بر تارک هفت اختر پای
دست قدرت نگرو منصب صاحب جاهی

۳ - پانویس


 
۱. زبیدی، مرتضی، اتحاف السادة المتقین، ج۹، ص۲۷۵.
۲. متقی هند، علی بن حسام، کنز العمال، ج۶، ص۴۷۰، خ ۱۶۵۹۲.
۳. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۲، ص۲۶۵، ح ۲۲.    
۴. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۷۲، ص۴۷، ح ۵۸.    
۵. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۷۲، ص۴۷.    
۶. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۷۲، ص۴۸.    
۷. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۷۲، ص۴۸.    
۸. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۷۲، ص۴۹.    
۹. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۷۲، ص۲۵، ح ۲۰ (با اندک تفاوتی).    
۱۰. فیض کاشانی، محسن، محجة البیضاء، ج۷، ص۳۲۳.    
۱۱. زبیدی، مرتضی، اتحاف السادة المتقین، ج۹، ص۲۷۹.
۱۲. غزالی، محمد بن محمد، احیاء علوم العلوم، ج۴، ص۱۷۱.
۱۳. فیض کاشانی، محسن، محجة البیضاء، ج۷، ص۳۲۴.    
۱۴. غزالی، محمد بن محمد، احیاء علوم العلوم، ج۴، ص۱۷۱.
۱۵. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۸۱، ص۱۸۸.    
۱۶. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۲، ص۲۶۱، ح ۷.    
۱۷. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۲، ص۲۶۰، ح ۱.    
۱۸. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۷۲، ص۱۱، ح ۱۱.    
۱۹. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۲، ص۲۶۱، ح ۹.    
۲۰. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۷۲، ص۴۲، ح ۴۶.    
۲۱. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۲، ص۲۶۵، ح ۲۰.    
۲۲. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۷۲، ص۳۸، ح ۳۱.    
۲۳. غزالی، محمد بن محمد، احیاء علوم العلوم، ج۴، ص۱۷۲.
۲۴. فیض کاشانی، محسن، محجة البیضاء، ج۷، ص۳۲۵.    
۲۵. غزالی، محمد بن محمد، احیاء علوم العلوم، ج۴، ص۱۷۲.
۲۶. فیض کاشانی، محسن، محجة البیضاء، ج۷، ص۳۲۵.    
۲۷. غزالی، محمد بن محمد، احیاء علوم العلوم، ج۴، ص۱۷۳.
۲۸. فیض کاشانی، محسن، محجة البیضاء، ج۷، ص۳۲۵.    
۲۹. غزالی، محمد بن محمد، احیاء علوم العلوم، ج۴، ص۱۷۳.
۳۰. فیض کاشانی، محسن، محجة البیضاء، ج۷، ص۳۲۵.    
۳۱. غزالی، محمد بن محمد، احیاء علوم العلوم، ج۴، ص۱۷۲.
۳۲. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۷۲، ص۶۶، ح ۲۲.    


۴ - منبع


سایت حوزه نت، برگرفته از مقاله «فضیلت و شرافت فقر و فقرا».    


رده‌های این صفحه : اخلاق اسلامی | فقر




آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.